جدول جو
جدول جو

معنی تت و پت - جستجوی لغت در جدول جو

تت و پت
(تِ تُ پِ)
تته پته. رجوع به تت و پت افتادن و تت و پت کردن و لکنت پیدا کردن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تک و پو
تصویر تک و پو
آمد و شد با شتاب، در جستجوی چیزی به هر سو دویدن، دوندگی، جستجو، تکاپو، تک و دو برای مثال هزار گونه غم از هر سویی ست دامنگیر / هنوز در تک و پوی غم دگر می گشت (سعدی۲ - ۶۰۸)
فرهنگ فارسی عمید
(کَ دَ)
این لغت از توابع است و بمعنی بعینه باشد چنانکه گویند: فلانی کت و مت بفلانه کس میماند یعنی بعینه به او می ماند. (برهان). بعینه. (آنندراج) (فرهنگ جهانگیری). هت ﱡ و مت (در تداول مردم قزوین) :
روی زشت آن بداختر نحس و شوم
راست گویم کت و مت ماند به بوم.
حکیم فرزدق (از آنندراج).
، فی الواقع، بدقت و بتحقیق. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(هَِتْ تُ مِت ت)
در تداول عامه، عیناً. شبیه تام و تمام. بعینه: هت و مت فلان است، یعنی شباهتی تمام بدو دارد، بعینه اوست، یکباره شبیه به اوست. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مُ لَ مَ)
لکنت پیدا کردن. تت و پت کردن
لغت نامه دهخدا
تصویری از کت و مت
تصویر کت و مت
بعینه، عینا: (فنی کت مت بف ن میماند: {} روی زشت آن بد اختر نحس و شوم راست گویم کت و مت ماند ببوم) (فرزدق رشیدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هت و مت
تصویر هت و مت
عیناً شبیه تام و تمام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تت و پت کردن
تصویر تت و پت کردن
لکنت پیدا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
راه و جاده
فرهنگ گویش مازندرانی
پاره پاره، کج و معوج، گم و گور کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
حرارت، گرما
فرهنگ گویش مازندرانی
پاره پوره، پراکنده
فرهنگ گویش مازندرانی
پیرامون دهان، دهان و لب و دندان
فرهنگ گویش مازندرانی
قیافه لب و دهن، چک و چانه
فرهنگ گویش مازندرانی