آمد و شد با شتاب، در جستجوی چیزی به هر سو دویدن، دوندگی، جستجو، تکاپو، تک و دو برای مثال هزار گونه غم از هر سویی ست دامنگیر / هنوز در تک و پوی غم دگر می گشت (سعدی۲ - ۶۰۸)
آمد و شد با شتاب، در جستجوی چیزی به هر سو دویدن، دوندگی، جستجو، تَکاپو، تَک و دُو برای مِثال هزار گونه غم از هر سویی ست دامنگیر / هنوز در تک و پوی غم دگر می گشت (سعدی۲ - ۶۰۸)
این لغت از توابع است و بمعنی بعینه باشد چنانکه گویند: فلانی کت و مت بفلانه کس میماند یعنی بعینه به او می ماند. (برهان). بعینه. (آنندراج) (فرهنگ جهانگیری). هت ﱡ و مت (در تداول مردم قزوین) : روی زشت آن بداختر نحس و شوم راست گویم کت و مت ماند به بوم. حکیم فرزدق (از آنندراج). ، فی الواقع، بدقت و بتحقیق. (ناظم الاطباء)
این لغت از توابع است و بمعنی بعینه باشد چنانکه گویند: فلانی کت و مت بفلانه کس میماند یعنی بعینه به او می ماند. (برهان). بعینه. (آنندراج) (فرهنگ جهانگیری). هِت ﱡ و مِت (در تداول مردم قزوین) : روی زشت آن بداختر نحس و شوم راست گویم کت و مت ماند به بوم. حکیم فرزدق (از آنندراج). ، فی الواقع، بدقت و بتحقیق. (ناظم الاطباء)